یک بند انگشت که این حرف ها رو نداره!
شنبه, ۱۶ شهریور ۱۳۹۲، ۰۲:۳۲ ب.ظ
تو بحبوحه عملیات، یک دفعه تیربار ژسه از کار افتاد!
گفتم: چی شد؟
پسر گفت: شلیک نمی کنه. نمی دونم چرا؟
بررسی کردیم، تیربار سالم بود. دیدیم انگشت سبابه پسر، قطع شده؛تیرخورده بود و نفهمیده بود!
با انگشت دیگرش شروع کرد تیراندازی کردن.
بعد از عملیات دیدیم ناراحته. انگشتش را باند پیچی کرده بود.
رفتیم بهش دلداری بدیم. گفتیم شاید غصّه انگشتشو می خوره؛
بهش گفتیم: بابا، بچه ها شهید می شن! یک بند انگشت که این حرف ها رو نداره!
گفت: ناراحت انگشتم نیستم ،از این ناراحتم که دیگه نمی تونم درست تیراندازی کنم!
- ۹۲/۰۶/۱۶
این مطلب شما در سایت نقل قول و در قسمت شهدا نوشت درج گردید./
وبلاگ خود را در نقل قول ثبت نمایید./
http://naghleghol.ir/
منتظر مطالب دیگر شما هستیم./